حسی که نسبت به یک روز ابری داری….

قطرات باران که صورتت را لمس میکند و تو از آن حظ می بری……

یا در یک روزسرد زمستان هیزم ها را که روی هم میگذاری و آتشی بر پا میکنی….

و یا ….

حس های زیادی برای لذت بردن هست که البته در هر انسانی متفاوت ، من از گرم شدن منار آتش و چوبهای برافروخته حظ میبرم وتو شاید آتش را گونه ای دیگر تجربه کرده باشی که برایت بسی لذت بخش تر است.

برای من قطرات باران نوازش است و تو شاید بگویی بازباران..خیس شدم…

همه پاییز را دوست ندارندهنرمند و هنردوست نیست تفاوت در نوع دیوانگی و شوریدگی است.

تاسیس یک تماشاخانه در بحرانی ترین سالهای اقتصادی ایران عزیزم ازدید بسیاری از دوستان دیوانگی به تمتم معنا بود.درسالی که پردرآمدترین سرمایهگذاری های اقتصادی با ریسکی بالا همراه بود تصمیم به احداث یک فضای فرهنگی به عنوان خدماتی ویژه در مجموعه ای  با اهداف گردشگری حیرت بسیاری از دوستان را  برانگیخت و انگشت ملامت و نگاهی خالی از تحسین و سری که به نشان تاسف تکان میدادند و به سلامتی عقلانی ام شک دوچندان.

غافل از اینکه این تصمیم و این اقدام حاصل عشق سالیان من به این هنر که در درونم می جوشدو سالهای جوانی ام تمام اندیشه ام بر این مورد بوده که روزگاری بتوانم سالنی بسیار مجلل و با شکوه برای هنری که درونم قلیان می کردبنا کنم.

دلیل اصلی بنا شدن تماشاخانه نصر که با تغییر کاربری سرداب خانه ی رضوانیان از مجموعه ی نقلی کاشان با ظرفیت 50 نفر پدید آمد:عشق بود و یک علاقه ی ذاتی و درونی به هنر تئاتر و چه خوش نشست در دل همه ی اهالی هنر…

یک سالن با معماری سنتی با سبک و سیاق خاص خودش در فضایی تاریخی در حیاطی که مارا به سال های دور دست دوست داشتنی مان میبرد.در خاطرات مهربان گذشته ات غرق می شوی  تئاتر تماشا میکنی و ساغتی از مدرنیته ی عجول دور می شوی.

این نکته حائز اهمیت است که این سرداب با معماری خاصی که داشت امکان داشتن تمام فضای مختص یک سالن تئاتر را به ما داد :اتاق گریم بزرگ،اتاق نور ،

یک در ورودی اصلی و دو در اضطراری که با تمام امکانات تجهیز شد، پرژکتورها،سیستم گرمایش و سرمایش ، ویدیو پروژکشن که امکان برگزاری جلسات نقد فیلم ، نقد کتاب ، رونمایی کتاب ، همایش ها ، نشست ها و …. البته اجرای تئاتر که اولویت اول تماشاخانه است.

مرارت ها بسیار بود در دوران ساخت تا بهره برداری و چه خون دلها که در پس سرداب دلمان بقچه کردیم.

مع الوصف آنچه میبینید حاصل زنده شدن و پویایی یک فضای گاه به گاه قابل استفاده ی گذشته است که حالا خیلی کم فرصت استراحت دارد.

قسمتی از کار های اجرا شده دراین مدت کوتاه در تماشاخانه نصر که مزین به نام کسی است  که پدر تئاتر مدرن ایران است که برای ما کاشانی ها بالیدن دارد همشهری بودن با ایشان ، گزیده و کوتاه چشم آذین تان خواهد بود.